پارت هفتاد و دوم

زمان ارسال : ۱۰۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

ارغوان پایه تخته آمد، لبخندی به خشی زد و بعد دفترش را باز کرد با صدای آهنگین و پر شورش شروع کرد به خواندن:

- نامه‌ای به بهترین دوست. سلام خشی، من ارغوانم بهترین دوستت.

بعد مکثی کرد و دوباره به رویش لبخند زد:

« من تنها بودم، تو هم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید