تعمیرکار به قلم میلاد سرداری
پارت هفتاد و دوم
زمان ارسال : ۱۰۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
ارغوان پایه تخته آمد، لبخندی به خشی زد و بعد دفترش را باز کرد با صدای آهنگین و پر شورش شروع کرد به خواندن:
- نامهای به بهترین دوست. سلام خشی، من ارغوانم بهترین دوستت.
بعد مکثی کرد و دوباره به رویش لبخند زد:
« من تنها بودم، تو هم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سادات
۲۹ ساله 10عالی ⚘️،انشای ارغوان از پارت ها بیشتر بود 😐😂😂